بهار آمد که دل ارام گیرد!
سلام به همه
اميدوارم امسال سالي باشه واست پر از شادي ، پر از هيجان ، پر از خنده هاي بلند ، پر از گريه هاي از سر شوق ، پر از آخ جون گفتن و هورا شدن، پر از بودن با كسايي كه دلت ميخواد، پر از خوراكي هاي خوشمزه، پر از دوست داشتن و دوست داشته شدن، پر از عكس هاي يهويي، پر از تا ظهر خوابيدن ، پر از لباس هاي رنگي رنگي، پر از گرفتن دست كسي كه دوسش داري، پر از دوست دارم هايي كه انتظارشو نداري، پر از بغل كردن عزيز ترينات، پر از تلفن هاي غير منتظره، پر از سفر هاي دسته جمعي، پر از مهربون تر شدن، پر از عيدي، پر از هواي خوب ، پر از امروز چه خوشگل شدي، پر از تجربه هاي جديد، پر از آهنگهايي كه باهاش خاطره داري، پر از دوستاي قديمي، پر از عشق و پر از لحظه هاي قشنگ و يواشكي... اميدوارم امسال از همه چيزهايي كه دوست داري پر باشه( این کپی بود ولی خب از ته دل بود)که امیدوارم برای همتون رقم بخوره
خب برسیم به خودمون امسال داشت بد تموم میشد سر یه اشتباه ولی نشد ! این پِستم درحالی دارم اپ میکنم که بدجور مریضم (حالا نگین مجبوری اپ کنی) ولی خاستم حال هوامو عوض کنم نمیدونم به هرحال اپ شد
اینم پسری که فداش بشم که نبود مامانی که اینجور مظلوم نشسته!
اینم پرهامم که فداش بشه مامانش که درنبودش اینجور شر نشسته !
مامان فدای زل زدنت بشه الاهیننننننننننننننننننننننننننننننن !
اینم پسری که بخاطر مامانی باید راهی ته میشد واینجور توراه توماشین از خواب بیدار شده !
اینم پرهام توکوچه اقاقیااُزگل (کوچه جالب بود یجورایی ) باینکه سر وته نداشت
اینام چون خودت دوس داشتی برات میزارم
عشق اینروزا سرسره
انواع مرکز خرید چالوس وتهیه ژتون وسواری ونمک ابرود تله کابین وبقول خودش بالا بالا که تو 2 ساعت بااون شلوغی 2بار نشستین (پرهام -بابا) مامانم که ناظر بود چون حال نداشت ولی فقط بخاطر پسری تحمل کرد
اینم برف پرهام شلوار بدست
اینم که بعدبرف حسابی خسته بودی زودی لالا رفتی
اول ازهمه به آزیتا جون که مثل یه خواهر مییمونه برام شاید یجور ناجی بخاطر مامان شدن تبریک میگم نشد که بگم تا الان بهت اینجوری گفتم وووووووووووووو بشی !
بعدش درسته که دوسال هرچی برای نوروز برنامه میریزم بهم میخوره ! نمیدونم باشه زیادش نمیکنم ! حالا تا سه نشه بازی نشه ! اینم درسی برای ابندگان بعضیا شه!
ولی خب امسال نوروز برای هرکی بد شد برای پرهامم خوب بود چون کلی وقت داشت تا باهرکی که درطول سال نمی بی نتشون باهاشون باشه واین مریضی منم دیگه باعث شد پسر مامانی من برا خودش مردی بشه
نمیدونم کی اینقدر بزرگ شدی که تند تند حالمو میپرسی من فدای مامان خوبیت بشم ! هی دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا نمیدونم شدم مامانی که فقط اسمش مادره نمیدونم بعضی حرفا بیخی هی دنیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اینم پایان این پست
با پرهامی که چشم مامان دور دیده وسیزده بدر کرده اینجورییییییییی
در خیالم با خیالت بیخیال عالمم